کوه از بالانشینی رتبه ای پیدا نکرد
جاده با افتادگی، از کوه بالا میرود
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
مهم نیست الان زندگیم چگونه می گذرد
عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می کنند
و باعث لبخندم می شوند
آدمها هرگز کسانی را که دوست دارند فراموش نمی کنند
فقط عادت می کنند که دیگر کنارشان نباشند
احساس جدا بودن از خداوند
تنها نقصی است که نیاز به برطرف نمودن آن داریم
برترین ایمان آنست که بدانی هر کجا هستی
خداوند با توست
به تو می نگرد
حرفهایت را می شنود
اندیشه ات را می خواند
و اشکهایت را می زداید