نغمه های عشق

همه عالم صدای نغمه اوست کو عاشقی که بشنود آواز

نغمه های عشق

همه عالم صدای نغمه اوست کو عاشقی که بشنود آواز

ما انسانها مثل مدادرنگی هستیم شایدرنگ موردعلاقه یکدیگرنباشیم اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان دنبال هم خواهیم گشت...

زندگی یعنی...

زندگی یعنی دیدن لبخند عزیزانی ،
که دوستشان داریم ...

زندگی یعنی شادی های بی دلیل ،
و خنده های از ته دل ...

زندگی یعنی خاطره های یواشکی ،
که ثانیه ها لبخند را ...
بر لبانمان جاری می سازد ...

زندگی یعنی صدای قهقهه کودکان ... !

و چقدر زیباست 

چهار فکر زیبای زندگی

چهار فکر زیبای زندگی
به عقب بنگر و تجربه کسب کن...
به جلو بنگر و امید را ببین...
به اطراف نگاه کن و به واقعیت واقف شو...
به درونت بنگر و خود را بشناس...

*زندگی معجزه است*

*زندگی معجزه است*

انگار حتماً باید آسمان به زمین بیاید، باید اتفاق خاصی بیفتد. مثلاً معجزه ای رخ دهد که از زندگی لذت ببریم. گاهی آنقدر در روزمرگی غرق می شویم که فراموش مان می شود ساده ترین داشته های ما شاید آرزوی فرد دیگری باشد.

ما از امر و نهی پدر کلافه باشیم و دیگری در آرزوی شنیدن صدای پدرش.
ما از باب میل نبودن غذا به جان مادرمان غر بزنیم و دیگری در حسرت صدا کردن نامش و شنیدن جواب.
صدای زنگ تلفن از خواب بعد از ظهر بیدار مان کند و ما از بد خواب شدن بنالیم و دیگری تشنه ی شنیدن صدای آشنا از پشت گوشی تلفن است.
همیشه شاکی هستیم انگار...
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی مان را گردن غروب جمعه می اندازیم.
شاید بهتر باشد گاهی فکر کنیم تمام زندگی مان معجزه است. همین که می خوابیم، بیدار می شویم، نفس می کشیم. همین که خورشید طلوع می کند، مهتاب می تابد، باران بی منت می بارد و هنوز می شود کسی را دوست داشت.
تمام این ها بهانه ی ساده ای است برای یک لبخند. ‌

خدا فقط عشق است

خدا فقط عشق است...او برخلاف تصور تو والد تنبیه کننده ی تو نیست . تنها آرزوی خداوند برای تو این است که گرد و غبار یاس ، اتلاف وقت ، اضطراب و من نمی توانم ها را از روح خود پاک کنی ....تنها آرزوی خداوند برای ما آدمیان ، در تمام لحظات فقط و فقط اوج گرفتن ما و آگاه ماندن ماست....با خود یک قرار بگذار ...با خدا معامله کن...و به تعهدت پایبند بمان...او به تعهد بخشش مطلق را داد...و از تو فقط یک تقاضا دارد...که این بخشش را باور کنی تا بتوانی تازه و سبکبال به سوی آسمان رشد بال بزنی...

باران

همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .


معنا و هدف زندگی

گفت وقتی مردن را می آموزی زندگی کردن را یاد می گیری. تو موج نیستی بلکه قسمتی از دریا هستی .پرسیدم: یعنی شما از پیر شدن نمی ترسی؟گفت من پیری را به آغوش میکشم خیلی ساده ست، وقتی رشد میکنی و بزرگ میشوی مطالب بیشتری می آموزی. اگر قرار بود در بیست و دو سالگی باقی می ماندی، عقلت هم به همان اندازه باقی می ماند. پیر شدن صرفا زوال و تحلیل رفتن نیست. رشد هم هست. چیزی بیشتر از نزدیک شدن به مرگ است. همه اش جنبه منفی نیست. جنبه ی مثبت هم دارد. می فهمی که باید بمیری و با این علم و اطلاع، بهتر زندگی میکنی. " گفتم: بله، اما اگر پیر شدن تا این اندازه ارزشمند است چرا مردم آه می کشند و می گویند " اگر می توانستم روزی دوباره جوان شوم." کسی را ندیدم که بگوید "کاش شصت و پنج ساله بودم" لبخندی زد و گفت."می دانی این نشانه چیست؟ زندگی ناموفق. زندگی به دور از معنا. زیرا اگر به معنا برسی، دیگر دلت نمی خواهد که به عقب باز گردی. می خواهی به جلو بروی، می خواهی بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی، نمی توانی تا شصت و پنج سالگی صبر کنی، گوش کن، مطلبی هست که باید بدانی، اگر همیشه با پیر شدن بجنگی ناخشنودی ات را جاودانه می کنی. زیرا پیرشدن اتفاقی است که به هر صورت می افتد. خیلی ها زندگی شان بی معناست. به نظر نیمه خواب می رسند، حتی وقتی کاری را می کنند که به اعتقادشان مهم است، انگار در خواب و بیداری هستند. به این دلیل است که خواسته اشتباه دارند. برای این که به زندگی خود معنا بدهید، باید دیگران را عاشقانه دوست بدارید، خودتان را وقف دنیای پیرامون تان بکنید، چیزی خلق کنید که به شما معنا و هدف بدهد....

" سه شنبه ها با موری __ میچ آلبوم / مترجم مهدی قراچه داغی نشر البرز "